«وارونگی» حالتی است که در آن حالت، انسان از انسانیت خویش به در می شود و با حالت ها یا ویژگی های ضدبشری مأنوس می گردد. در چنین حالتی، این خصوصیات جزء طبیعت ثانویه انسان شده و او را در ورطه هلاکت می اندازد. نویسنده این مطلب کوشیده است نگاهی اجمالی و گذرا به این پدیده داشته باشد، اینک مطلب را با هم از نظر می گذرانیم. ● نویسنده: غلامعلی - حسین نژادیان
● منبع: روزنامه - کیهان - تاریخ شمسی نشر 29/10/1388 واژه های هم ردیف و هم معنای وارونگی عبارتند از: واژگون، واژگونه، باژگون و باژگونه، سرنگون، نگونسار، برعکس عمل کردن، معکوس، مقلوب و...
مردم در گفتگوهای معمول از اصطلاحاتی مانند: «دنیای وارونه، نعل وارونه، آدم های وارونه، نگاه وارونه، فرهنگ وارونه، وارونگی دمایی و هوایی و جوی» استفاده می کنند.
وارونگی آدم ها
در دنیای فعلی قدرتمندان قلدر و متجاوز به حقوق ملت ها خیلی وقت ها به خاطر پیشبرد اهداف شیطانی خود از روی علم و عمد وارونه عمل می کنند و اعمال پلید و ننگین خود را با نام دمکراسی و آزادی، حمایت از حقوق بشر، مبارزه با سلاح های مخرب و تروریسم و... انجام می دهند.
اگر کسی یا ملتی در گفتار و رفتار خود دچار وارونگی شود و سنت های الهی را دگرگون و وارونه کند طبق سنت همیشگی خداوند، دچار عذاب دردناک می شود و مجازات می گردد مانند اقوام و مللی که مطابق قصه های قرآنی به علت نافرمانی و حق ستیزی مورد عذاب دردناک خداوند قهار و منتقم واقع شده و نابود گردیدند.
با اندک تأملی متوجه این نکته خواهیم شد که وارونگی آدم ها ممکن است در یک یا چند زمینه از مسائل گوناگون اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و... صورت پذیرد.
نمونه انسان های وارونه و سرگشته
1- شخصی به نام (نلوین فیزل بوز) از میشگان آمریکا است که به مدت 25 سال ناخن های خود را کوتاه نکرده، حال تصور کنید چنین شخصی کارهای روزمره را با وجود ناخن هایی به طول بیش از یک متر چگونه و با چه سختی انجام می دهد.
2- مردم برخی کشورها مانند تایلند با حرص و ولع انواع سوسک، عقرب، موش، قورباغه و برخی حشرات را به عنوان غذاهای بسیار لذیذ استفاده می کنند!
3- مسئله همجنس بازی رسمی و قانونی که در کشورهای غربی رایج است و یادآور عمل شنیع قوم منحرف لوط می باشد و اعتراض علنی آنان به کشورهای اسلامی که مخالفت با این قانون وارونه را نقض حقوق بشر قلمداد می کنند، و یا رهبران کشورهایی که با انواع ظلم و تجاوز به ملت های بی دفاع و غارت ثروت های آنان را مبارزه با تروریسم و ترویج دمکراسی معرفی می کنند.
4- آدم های ستمگر و حق ستیزی مانند ابوجهل، ابوسفیان، معاویه، یزید، عمرسعد، دسته های سه گانه و منحرف در مقابل امام علی (ع)، هیتلر، شاه ایران (پدر و پسر) و صدام ملعون و امثال این افراد در واقع همان انسان های وارونه ای هستند که به نام دفاع از حق، در مسیرهای بسیار باطل، مرتکب خیانت و جنایت های بی شماری شدند.
وارونگی دل و جان
بنابه برخی روایات، دل و جان انسان های بی ایمان، کافر و مشرک فاقد هرگونه خیری است و این همان دل و جان سیاه وارونه است. پیامبر خدا (ص) فرموده اند: دل مؤمن، صاف است و در آن چراغی می درخشد و دل کافر، سیاه و وارونه است.» 1
وارونگی دید و نگاه
بعضی از آدمهای بخاطر داشتن روحیه منفی بافی و بدبینی، از جنسیت خود متنفر می شوند به طوریکه همواره سعی می کنند ادا و اطوار جنس مخالف را در بیاورند و لذا در رفتار، گفتار و پوشاک و نوع زندگی دچار ناهنجاری های اخلاقی می شوند. به طوریکه حاضر می شوند با صرف پول، تحمل رنج و سختی، تغییر جنسیت بدهند. وارونگی فکر و عقیده و منفی بافی بعضی ها تا جایی پیش می رود که تنها راه خلاصی از شر و بدی ها را خودکشی و انتحار می دانند مانند صادق هدایت، و این اوج پوچ گرایی و باطل گرایی است.
آدم های وارونه کسانی اند که از نافرمانی خالق خود احساس لذت می کنند و انجام گناه در کامشان شیرین است و چون سعی و تلاش آنها برخلاف سرشت و فطرت خداجویی مصرف می گردد به تدریج انجام دستورات الزامی آفریننده خود را بسیار سخت و تلخ می انگارند و هر چه جلوتر می روند بر کسالت و بیماری روحی و روانی آنان افزوده می گردد.
ابلیس وارونه شد!
دشمن دیرینه و همیشگی خالق و مخلوق یعنی شیطان با وجود هزاران سال عبودیت و ستایش خدای سبحان به جهت دچار شدن به وارونگی، سر به عصیان و نافرمانی گذاشت و بنابه عناد و اصرار به حق ستیزی ضمن اینکه درگفتار و رفتار با خالق و معبود خویش برخورد نمود، به جای اینکه از خدای سبحان درخواست مهلت کند تا جبران نافرمانی نماید، مهلتی تا قیامت خواست تا بندگان زیادی را به گمراهی و شقاوت بکشاند1
در این عصر و دوران هم ما شاهد آدم های وارونه و شیطان پرستی هستیم که چنین موجود واژگونه ای را مطلوب و معبود خود اعلام می کنند و مرتکب کثیف ترین و شنیع ترین رفتارها از جمله انحرافات جنسی، خون خواری، نجاست خواری، خودکشی های دسته جمعی و انواع کارهای ضدارزشی می شوند. سرچشمه این همه انحراف و وارونگی، وارونگی دید و نگاه است.
در عصر وارونگی ارزش ها، شاهد رشد و نمو افکار شیطانی در قالب عرفان های دروغین و فریبنده ای هستیم که هر نوع اباحه گری و دغل بازی را جهت رسیدن به تکامل روحی جایز می شمارند و این همان زیبا جلوه دادن کارهای زشت و بدی است که توسط شیطان رانده شده از درگاه الهی، برای انسان های گمراه انجام می گیرد2.
کوردلی و بی بصیرتی (عامل مهم در وارونگی)
امام سجاد (ع) در روایتی چنین فرموده اند: «بدانید، که بنده دارای چهار چشم است: دو چشم که با آنها امور دین و دنیای خود را می بیند و دو چشم که با آنها امور آخرتش را مشاهده می کند. پس هرگاه خداوند خوبی بنده ای را بخواهد، دو چشمی را که در دل اوست می گشاید و به وسیله آنها امور غیبی آخرت خویش را می بیند و هرگاه برایش جز خوبی بخواهد، دلش را به حال خود وامی گذارد.» 3
یکی از علل مهم وارونگی آدم ها، کوردلی و عدم بصیرت لازم بویژه در بزنگاه های حساس زندگی است. چه اینکه با مطالعه حوادث تاریخی، ما شاهد کسانی هستیم که با وجود دیدن انسان های پاک و معصومی مانند پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) و حشر و نشر با آنها و حتی با داشتن امتیازاتی د رکارنامه خود، به جهت بی بصیرتی دچار انحراف و گمراهی شدند تا جائیکه با ادعای ایمان و دفاع از اسلام و قرآن، هولناکترین ضربه های ممکن را به دین الهی و امت اسلامی زدند.
و لذا بعد از رحلت نبی مکرم اسلام (ص)، خشت های آغازین انحراف، آن هم بعد از آن همه سفارش های آن حضرت و فاصله گرفتن از مقام و و صایت و ولایت، بناگذاری گردید. و هم اکنون که چهارده قرن از آن ادعاهای وارونه و وارونگی آن به اصطلاح مسلمانان و یاران پیامبر اکرم (ص) می گذرد ما ناظر آسیب های ریشه دار آن دوران و عصرهای سیاه و وارونه بنی امیه و بنی عباس هستیم.
در دوران معاصر هم که وهابیان کوردل و عاری از بصیرت به عنوان پیاده نظام دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین عمل می کنند و با ادعاهای متحجرانه و منحرف خود و با افتخاری جاهلانه، بیشترین ضربه ها را به جان، مال و ناموس مسلمانان و باورهای برحق آنان به ویژه شیعیان می زنند، و هیچ شرم و ابایی هم از پنهان نمودن این گونه فعالیت های کور و غلط خود ندارند و با وجود این همه خیانت، بسیار مضحک است که خود را هم خادم الحرمین معرفی می کنند. امان از این همه وارونگی، کوردلی و فقدان بصیرت.
در کشور ایران اسلامی و بعد از گذشت سی سال از انقلاب اسلامی بی بدیل این مرز و بوم، مردم با بصیرت، متدین و ولایی ما با تأسف و تعجب، کسانی را با سابقه حوزه یا دانشگاه و انقلابی گری می بینند در شرح حالشان باید گفت: «یکی بر شاخ بنشسته بن می برید». شگفتا که این گونه افراد به جهت دنیازدگی و هواپرستی با وقاحت و گستاخی، آن همه خطا و خیانت را به نام خدمت به مکتب، ملت و انقلاب، قلمداد می کنند.
وارونگی در عرصه هنر
با اندکی تأمل می فهمیم که والاترین و بهترین هنرمند خالق جهان هستی، خدای سبحان است. ما در گذشته و حال شاهد افرادی هستیم که در قالب هنر و هنرمند، ارزش های عالی انقلاب و دفاع مقدس را به تمسخر می گیرند.
البته برخی این آدمها ممکن است، مفسدان بی غرض باشند و ما با داشتن دوستان ساده لوح این چنینی که مرتب دسته گل به آب می دهند دیگر نیازی به دشمنان فریبکار و کینه توز نخواهیم داشت. متأسفانه به علت وارونگی برخی به اصطلاح هنرمندان و آثار تولیدی آنان باید میلیون ها ساعت پرارزش بینندگان ایران اسلامی تلف گردد و نه تنها مطالب با ارزشی به دانستنی های آنان افزوده نگردد بلکه بدآموزی های متعددی را هم درپی داشته باشد به طوریکه به علت بازیگری در میدان دشمن، دشمنان اسلام و انقلاب از آنان تقدیر و تشکر کنند و این گونه افراد به اصطلاح هنرمند هم با افتخار از ستایش و تقدیرهای بیگانگان برخود ببالند.
به خاطر عدم تعهد و تلاش های خالصانه توأم با تدین و تشرع لازم در ساخت و تولید اثرهای هنری صوتی و تصویری با ارزش و ماندگار، آن چنان خلأیی بوجود می آید که مسئولان سیمای جمهوری اسلامی مجبور می شوند به جهت خالی نبودن عریضه از افسانه های کشورهای غیراسلامی استفاده کنند و مروج فرهنگ های بیگانه و مصداق عینی این جمله عبرت آموز شوند که «آنچه که خود داشت زبیگانه تمنا می کرد.»
ناگفته نماند که منشأ و منزلت و ارزش هنرمندان متعهد و انقلابی ما نزد ملت رشید و فهیم ما محفوظ است.
پی نوشت:
1- میزان الحکم، ج10، ص4982، ح16923
2- انعام/43، انفال/48، نحل/63، نمل/24، عنکبوت/38
3- میزان الحکمه، ج10، ص4989، ح16943
